سفارش تبلیغ
صبا ویژن

ندای تنهایی من

در میان من وتو فاصله هاست...گاه می اندیشم می توانی تو به لبخندی این فاصله را برداری

تو توانایی بخشش داری...دستهای تو توانایی آن را دارد که مرا زندگانی بخشد

چشمهای تو به من آرامش می بخشد و تو چون مصرع شعری زیبا،سطر برجسته ای از زندگی من هستی

دفتر عمر مرا با وجود تو شکوهی دیگر، رونقی دیگر هست

می توانی تو به من،زندگانی بخشی، یا بگیری از من آنچه را می بخشی

گاه می اندیشم خبر مرگ مرا با تو چه کس می گوید؟آن زمان که خبر مرگ مرا از کسی می شنوی،روی تورا کاشکی می

 دیدم،شانه بالا زدنت را بی قید و تکان دادن دستت که مهم نیست زیاد و تکان دادن سر را که عجب!عاقبت مرد؟!

افسوس کاشکی می دیدم...

من به خودمی گویم:چه کسی باورکرد،جنگل جان مرا عشق تو خاکستر کرد؟!


نوشته شده در یکشنبه 91/7/9ساعت 5:17 عصر توسط ندا| نظرات ( ) |